پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر

برنامه سانس های امروز
02/8 1403
خبر

کرونا و تراژدی تعطیلی سینماها

 



همه چیز با یک اطلاعیه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شروع شد؛ با این مضمون که آقای وزیر فرهنگ دستور داده اند با هدف «حفظ جان مردم» همه مراکز فرهنگی و هنری از شنبه 3 اسفند ماه تا نهمین روز از همین ماه تعطیل شود. این خبر ولوله ای در میان نیروهای جان خسته از برگزاری جشنواره های سینمایی، اکران پی در پی فیلم ها و برگزاری همایش ها و سمینارها راه انداخت. یک هفته تعطیلی، خوش ترین خبر آن ایام بود. یک هفته ای که قرار بود بدون حتی یک ساعت استراحت کار کنند چون روزهای آخر سال معمولا روزهای خوبی است برای برگزاری مراسمات تقدیر و تشکر و البته به یمن ماه مبارک رجب، روزهای خوشی هم بود برای برگزاری مراسمات شاد و مفرح.


با این حال لذت شنیدن خبر خوش تعطیلی یک هفته ای و سر خوشی ناشی از آن، چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید و پیام دیگری ارسال شد. بزرگان عرصه سینما گفتند صبر کنید! آقای وزیر گفته اند مراکز فرهنگی و هنری تعطیل؛ ولی سینماهای کشور خودش مسئول دارد و مسئولش باید فردا جلسه بگذارد و بررسی کند و اگر خواست، سینماها را تعطیل کند. خوشی ها فروکش کرد. هر دقیقه یک پیام می آمد و چشمان ملتمس پرسنل سینماها به تلفن همراه شان بود. از غروب آفتاب تا پاسی از شب، یکی گفت تعطیل و دیگری تکذیب کرد. بالاخره شب  که از نیمه گذشت، آقای وزیر از اظهار نظرها عصبانی شدند. چند دقیقه بعد از سوی روابط عمومی وزارت فرهنگ پیام آمد که وقتی وزیر می گوید همه مراکز فرهنگی و هنری تعطیل؛ یعنی همه مراکز تعطیل. سینما هم مرکز فرهنگی و هنری است و کسی غیر از وزیر اظهار نظر نکند.


همه آن قدر در خوشی خبر یک هفته تعطیلی غرق شدند که دیگر کسی پیام عذرخواهی مسئول سینماهای کشور و اینکه گفته بود «بله! هر چه وزیر بگویند، ما نظری نداشتیم که اظهارش کنیم» را نخواند. اصلاً پیام ها دیگر اهمیتی نداشت. آن شب و یک هفته تعطیلی بعد از آن با خوشی غیر قابل وصفی گذشت. هر لحظه و ساعتش را پرسنل سینمایی کشور مثل یک چای داغ که خستگی کار را از تن به در می کند، بلعیدند.


هفته تمام نشده، تعطیلی یک هفته بعد هم اعلام شد. چند روز بعد، هفته سوم اسفند ماه هم تعطیل شد. کم کم ترس، جای دلخوشی ها را گرفت. کرونا؛ این درد بی درمان، حالا دیگر داشت جدی می شد. دیگر مانور ضدعفونی سینما و پاک سازی های لحظه به لحظه هم جواب نمی داد. اطلاعیه شماره 3 وزارت فرهنگ و ارشاد تیر آخر ترکش بود: «تعطیلی سینماهای کشور تا اطلاع ثانوی» و تمام.


چراغ سینماهای سراسر ایران با همین سناریوی تلخ تا امروز خاموش شد. پرده های عریض و طویل سینماها حالا بیش از 90 روز است که خاک گرفته اند. فرقی نمی کند فلان سینمای مدرن پایتخت باشد یا سینمای قدیمی نیمه جان در جنوبی ترین نقطه کشور که صدای دستگاه آپاراتش بیشتر از صدای بازیگران فیلم شنیده می شود. این روزها سینماهای نیمه جان کشور، با تلخ ترین تراژدی ممکن دست و پنجه نرم می کنند.


به واقع کرونا ضربه سهمگینی بود بر تن فرهنگ و هنر این کشور. زیرا سابقه رفتاری مردم این سرزمین نشان داده است وقتی اقتصاد کشور با بحرانی روبرو می شود، اولین هزینه ای که از سبد خانوار حذف می شود، هزینه فرهنگی است. وقتی اقتصاد یک خانواده با مشکل روبرو شود، قطعاً خریدن کتاب، مجله، روزنامه، تاتر رفتن، بازدید از موزه ها و سینما رفتن اولین هزینه هایی است که می توان از آن دست کشید. این تجربه حالا دوباره تکرار شده است. بدتر از آن، اینکه تعطیلی سینماها معلوم نیست تا کی ادامه داشته باشد؛ شاید تا عید فطر، شاید هم بیشتر. هرچند اگر هم سینماها همین ساعت، دوباره فعال شوند و اگر فیلم هایی در نوبت اکران قرار بگیرند که مخاطب خوبی هم داشته باشند، باز نمی توان امیدوار بود حداقل تا پایان سال جاری رونق گذشته به سالن های سینمایی بازگردد. به هرحال کرونا چنان در تار و پود آدم ها ریشه کرده که اگر کسی به آن مبتلا هم نشده باشد، هراس ذهنی از آن به آسانی قابل پاک شدن نیست.  


باید باور کنیم شاید بشود فرهنگ را با یک اطلاعیه چند خطی و در زمانی کوتاه تر از غروب آفتاب تا نیمه شب تعطیل کرد اما انتظار زنده کردن دوباره آن و با همان سرعت، غیرممکن است. هزار و یک اطلاعیه رسمی و غیر رسمی هم نمی تواند رونق پیش از کرونا را بازگرداند. زمان می خواهد و خون دل ها خوردن تا شرایط عادی شود؛  آن هم اگر آنطور که می گویند، دوران پسا کرونا برایمان خواب تازه ای ندیده باشد!


مهسا پاکروان
روزنامه نگار



لطفا جایگاه خود را انتخاب کنید

B C A E D