نشست نقد و بررسی فیلم های «اعتراض وارد نیست» و«بیسرزمینتر از باد» در پردیس سینمایی سیتی سنتر
پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر عصر روز دوشنبه ۲۳ دی ماه میزبان نمایش مستندهای «اعتراض وارد نیست» به کارگردانی مشترک محمدرضا و فرناز جورابچیان و «بیسرزمینتر از باد» به کارگردانی غلامرضا جعفری بود. جلسه نقد و بررسی این دو مستند با حضور کارگردانهای آنها برگزار شد.
محمدرضا جورابچیان با اشاره به اینکه خودش و خواهرش از کودکی در فضای تنیس کشور حضور دارند، توضیح داد: «اول میخواستیم یک فیلم کوتاه بسازیم و با یک نفر شروع کردیم اما با توجه به شناختی که از فضای تنیس کشورداشتیم، تصمیم گرفتیم کار را بسط دهیم. خیلی از قهرمانان تنیس ما از توپ جمع کنی، کارشان را شروع کردهاند. امروز هم بچههای افغانستانی توپ جمعکن، میتوانند تبدیل به همین قهرمانها شوند اما به دلیل مشخصی نمیشوند. ما میخواستیم یک پله بالاتر برویم که درباره آمال و آرزوهای این بچهها و استعدادی که دارند و استفادهای که تیمهای مختلف کشور میتوانستند از آنها به عنوان بازیکن بکنند، صحبت کنیم».
فرناز جورابچیان نیز در ادامه این صحبتها عنوان کرد: « سوژه برای ما از خیلی قدیم شکل گرفت به دلیل رفت و آمد به زمین تنیس از بچگی و دیدن این توپ جمع کنهای افغانستانی، ما دلمان میخواست وجود آنها را اطلاع رسانی کنیم. برای همین تصمیم گرفتیم چون از نزدیک با آنها آشنایی داشتیم درباره این موضوع فیلم بسازیم. موضوع فیلم ما توپ جمع کنهای افغانی هستند که در یک برهه زمانی میتوانند تبدیل شوند به تنیسبازان حرفهای اما به دلیل مشخصی که میدانیم به آرزوهای خود نمیرسند. هدف ما از ساخت این فیلم پررنگ کردن این فضای ناشناخته برای ایرانیها بود».
در ادامه این نشست،غلامرضا جعفری هم درباره شکلگیری ایده فیلمش توضیح داد: «این فیلم ششمین فیلم من و حسن مقصودی است که اگر او نبود سه تا از فیلمهای من ساخته نمیشد. ما با هم قلکهایمان را میشکنیم و فیلم میسازیم، این فیلم را هم با حداقل امکانات ساختیم و سعی کردیم فیلم خوبی بسازیم. آنچه هست ماحصل فیلمسازی من و حسن است. ما نمیتوانیم هر فیلمی که میخواهیم بسازیم، چون باید از استانداری، اداره اتباع و…مجوز بگیریم. پس کار برای ما به عنوان اتباع خارجی سختتر است. اما اینکه سوژه از کجا آمد باید بگویم در سال ۲۰۱۵ مرزهای ترکیه به سمت اروپا باز شد، ما چند قصه از زبان دوستانمان شنیدیم و از میان آنها این داستان را انتخاب و تلاش کردیم، آنرا بسازیم. درابتدا طرحمان را به چند جا ارائه دادیم اما کسی به ما بودجه نداد ما هم با پول توجیبیهایمان فیلم را ساختیم».
کارگردان «بیسرزمینتر از باد» در پاسخ به پرسش یکی از حضار که دلیل شباهت مستندش به فیلم داستانی را جویا شد، گفت: «ژان لوک گدار میگوید بهترین فیلم مستند فیلمی است که شبیه داستانی باشد و بهترین فیلم داستانی فیلمیاست که شبیه مستند باشد. این فیلم اولین فیلم مستند من است. قبل از آن پنج فیلم داستانی ساختهام و جالب است که درباره یکی از آنها هم در نقدی نوشته شد که شبیه فیلم مستند است. به هرحال سعی کردم با قواعد داستانی به سراغ مستند بروم یعنی تعلیق و همذاتپنداری و کشمکش داشته باشد. تجربهام در این کار به من میگوید ساخت فیلم مستند کوتاه سخت است، به طور قطع دفعه بعد به سراغ فیلم بلند مستند میروم».
در ادامه فرناز جورابچیان در اینباره توضیح داد:«مشکلات اتباع افغانی خیلی زیاد است. ما احساس میکنیم شاید فیلم ما قدمی باشد برای تغییر شرایط به نفع افغانهای مهاجر ایران و این امکان را هنروتجربه با اکرانهایش در شهرهای مختلف در حد خودش به وجود آوردهاست. مثلا در شیراز خانمی به صراحت گفت با دیدن این فیلم نظرش درمورد اتباع افغانی عوض شدهاست.امیدواریم آدمها بیایند فیلم را ببینند و نظرشان تغییر کند و با خودشان مواجه شوند. هنروتجربه میتواند این تأثیر را لااقل روی مخاطب خاص هنروتجربه بگذارد».
غلامرضا جعفری در پاسخ به سوالی درارتباط با چگونگی تولید فیلمش گفت: «برای این فیلم ده روز پیش تولید رفتیم. ابتدا یک طرح کوتاه نوشتیم که همان نقشه راه ما شد. درمرحله اول هم قرار بود داستان مادر را دنبال کنیم اما به دلیل مشکلاتی که این امر به دنبال داشت، از زاویه شخصیت مرد با فیلم همراه شدیم. یک فیلمنامه جمع و جور نوشتیم و سعی کردیم تلاش پدر برای رسیدن به بچههایش را دنبال کنیم و این شد نقشه راه ما. سپس حدود هفت ماه تصویر گرفتیم البته بخشی از این زمان هم صرف همراه شدن و دوست شدن ما با این خانواده شد. باید با آنها رابطهای صمیمی برقرار میکردیم، مثلا من بچهشان را که در مدرسه ثبت نام نمیکردند، ثبت نام کردم یا کارهای دیگر تا اعتمادشان جلب شود و با ما همراه شوند. اینکه میبینید خیلی راحت جلوی دوربین ما میآیند به دلیل همین دوستی است. هنوز هم با آنها دوستیم و رابطه داریم. الان ساکن کرج هستند».
محمدرضا جورابچیان هم درمورد پایانبندی فیلمش چنین توضیح داد: «نقطه پایان فیلم قرار نبود این شکلی تمام شود. مسیر فیلم تغییر کرد، نیم ساعت قبل ازمسابقه صاحب باشگاه با من تماس گرفت وگفت نمیگذارند بازی کنند.من گفتم میشود ما فیلم بگیریم و او هم اجازه داد و گرفتیم. بعد از مدتی هم که اسماعیل تصمیم گرفت از ایران برود».
فرناز جورابچیان ضمن تأیید سخنان برادرش افزود: «ما میخواستیم فیلم با امید تمام شود اما با عوض شدن مسیر فیلم، پایان فیلم هم تغییر کرد و آن امید از بین رفت. فکر میکردیم فیلم با صحنه سرویس زدن اسماعیل تمام شود اما آن امید از بین رفت».
در ادامه محمدرضا جورابچیان هم در پاسخ به این پرسش که آیا شخصیتهای فیلم آنرا دیدهاند، تاکید کرد: «بله بچهها در بیشتر اکرانها بودهاند البته محمد که به سوئد رفته و در ایران نیست اما مابقی درهمه نمایشهای تهران حضور داشتند. درجشنواره فیلمهای ورزشی بودهاند. خودشان مبلغ فیلم هستند. مثلا محمد از سوئد خیلی در فضای مجازی تبلیغ فیلم را میکند.دلیل این تبلیغ هم این است که فیلم سعی میکند تصویری از افرادی که استعداد دارند و سعی میکنند برای یک اتفاق بهتر را نشان دهد».
فرناز جورابچیان هم در تکمیل این صحبتها افزود: «افغانها اصولا مهاجران همیشه در سایهای هستند بنابراین حالا که صدایشان شنیده میشود و خودشان را در تصویر میبینند، برایشان جذاب است. برای همین به تبلیغ فیلم خودشان کمک میکنند».
کارگردان فیلم «بیسرزمینتر از باد» در ادامه این بحث، با اشاره به دوران طلایی مهاجران افغان در ایران از اکران فیلمش در هنروتجربه تشکر کرد و گفت: «در ایران تا دهه ۷۰ دانشگاه رفتن برای افغانها ممنوع بود، الان ما گواهینامه نمیتوانیم بگیریم اما همین که فیلم یک افغانی امروز در هنروتجربه اکران شدهاست یعنی ما در جایگاه خوبی هستیم. برای اکران بعضی از فیلمهای هنروتجربه یک صف دوساله وجود دارد و میشد الان شاید به جای فیلم من یک فیلم ایرانی میتوانست اکران شود. من تشکر میکنم از اکران فیلمم کنار فیلم بچههای ایران».
جعفری ادامه داد: « همزمان چهار کار را دنبال میکنم. اول اینکه هفت ماه دویدم تا مجوز ساخت فیلم بلندم را بگیرم اینقدر طول کشید که سرمایهگذار پشیمان شد. یک کار در مورد مهاجران افغانی است که در ترکیه گیر کردهاند و یک کار هم هست که نصف آن در ایران و نصف دیگر در افغانستان میگذرد».
محمدرضا جورابچیان نیز در مورد کار آیندهشان گفت: «در واقع قرار است یک پرتره خانوادگی درباره خودمان نیز با محوریت تاریخ شفاهی ایران و یک کار هم در مورد یک عکاس ایرانی در دست داریم».
فرناز جورابچیان هم در توضیح بیشتر عنوان کرد: «خانه خاموش تاریخ معاصر ایران از پهلوی اول تا امروز را در خلال زندگی یک خانواده تهرانی روایت میکند که از سال ۱۳۹۶ ساخت آن را در دست داریم و اکنون خانم فرحناز شریفی تدوین آن را انجام میدهد».