نشست نقد و بررسی فیلم «زنده بادمرگ» در پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر
پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر عصر دوشنبه ۱۳ آبان میزبان نمایش فیلم « زنده باد مرگ» بود. بعد از نمایش فیلم جلسه نقد و بررسی آن در ساعت ۱۹ برگزار شد. مهمانان این برنامه بهروز افخمی تهیهکننده و امیرشیر محمدی نویسنده و کارگردان این فیلم بودند.
به گزارش هنر و تجربه، در ابتدای این جلسه بهروز افخمی از ایده اصلی این فیلمنامه گفت:«ایده اصلی و خود فیلمنامه از امیرشیر محمدی است و من فقط دستی به آن کشیدهام، دیالوگها ، بسط و گسترش و همه و همه را خود امیر نوشته است. موقعی که فیلمبرداری شروع شد من کانادا بودم و تولید قبل از اینکه من برسم شروع شده بود».
امیرشیرمحمدی هم درباره تولید فیلمش و وقفه هفت ساله برای اکران آن و چرایی دوبله فیلم عنوان کرد:«این فیلم در سال ۸۹ ساخته شده اما در فیلم تیتراژ خورده است سال ۹۱، وقتی زمان زیادی از ماندن فیلم میگذرد مخصوصا برای من که آن را مرتب دیدهام و تدوین کردهام، فیلم طراوت خود را از دست می دهد. در مورد دوبله فیلم هم خود آقای افخمی باید صحبت کنند، چون ایشان پیشنهاد دوبله را دادند. فیلم حدود پنج سال در نوبت اکران هنروتجربه ماند».
بهروز افخمی در مورد دلیل دوبله فیلم توضیح داد:«دوبله در تمام دنیا پیشرفت بیشتری نسبت به صدابرداری همزمان کردهاست. خیلی مواقع صدابرداری سرصحنه باعث میشود، فیلمساز خیلی از کارهایی که میخواهد را سرصحنه انجام ندهد. در حالی که انگار که یادمان رفته میشود فیلم را دوبله کرد. اگر صدابردار بگوید باید دوباره صحنهای را به خاطر مشکل صدا فیلمبرداری کرد، میتوان جواب داد اگر تصویر خوب است دوبله میکنیم. من به شخصه هیچ مقاومتی نسبت به دوبله ندارم اگر صدابرداری سخت شود و به کار لطمه بزند صدای گرفتهشده را میتوان به عنوان صدای شاهد استفاده کرد و بعدا با کیفیت خوب همان صدا را دوبله کنیم».
در بخش دیگری ازاین نشست، امیرشیرمحمدی در پاسخ به پرسش حضار که هدف از ساخت این فیلم را جویا شدند، عنوان کرد:« زمانی هست که شما می خواهید برای سینمای بدنه فیلم بسازید و ملزم به رعایت الگویی هستید اما وقتی به صورت مستقل فیلم میسازید هیچ الگویی را از قبل پیش بینی نمیکنید. من هم میخواستم واقعا یک فیلم تجربی بسازم یعنی بخشی را در فیلمنامه پیدا کنیم و بخشی را در پروسه تولید، ما هیچ جا خود را سانسور نکردیم و در حد امکانات آن زمان تلاش کردیم حق مطلب ادا شود».
در ادامه یکی از تماشاگران سوالی را در خصوص کلوزآپهای زیاد فیلم و تدوین آن پرسید و کارگردان فیلم پاسخ داد:«در مورد دکوپاژ فیلم تصورم این بود که ما انگار در زندگی چهار دانشجوی دیوانه فضولی میکنیم و از یک روزنه به آنها نگاه میکنیم. بنابراین فکر میکردم این جنس فیلمبرداری و دکوپاژ به مخاطب برای همذات پنداری بیشتر کمک میکند. از طرف دیگر یکی از چالشهای بزرگ فیلمنامه این بود که تماشاگر بپذیرد این کار شدنی است و قبول کند اگر من یک دانشجوی پزشکی بیکله بودم امکان داشت که چنین کاری را انجام دهم. پس چنین فرآیندی ایجاب میکرد که دکوپاژ اینگونه باشد. در مورد تدوین هم ما بخشی از راشهایمان را از دست دادیم و تدوین دوبارهای که برای اکران فیلم شده است، بر روی یک لاین صدا انجام شده چرا که برخی از موسیقیها و دیالوگها وصداها از دست رفتهبودند و در مورد آن کاری نمیشد کرد».
در این نشست همچنین سوالی درباره چگونگی شکلگیری ایده فیلم مطرح شد،شیرمحمدی گفت:« من به مرگ خیلی فکر میکنم گاهی ساعتها به مرگ فکر میکنم که البته شاید نرمال نباشد. زمانی که فیلم جوئل شوماخر را دیدم فکر کردم چه ایده جالبی است و تصور کردم چطور پیتر فیلارد( فیلمنامهنویس) آن دنیا را تصورمیکند، مگر تجربهای ازآن طرف داشته است. بنابراین فکر کردم اگر دانشجوی پزشکی بودم شاید این کار را میکردم و چون تخصصی در این زمینه نداشتم تحقیق کردم و با دکتر مهردادهاشمی که خودشان هم در فیلم بازی می کنند،آشنا شدم و ازایشان پرسیدم آیا میتوان چنین تجربهای داشت؟ و گفتند بله و با ما همکاری کردند».
یکی از تماشاگران هم در خصوص دو تکه بودن فیلم و اینکه انگار دو فیلم کوتاه به هم چسبانده شدهاست، سوال کرد و کارگردان در پاسخ گفت:« فکر میکنم دوبافت بودن فیلم در ترسناک شدن آن خیلی تاثیرگذاشته است، این دوبافت شدن به روال فیلم کمک کرده است».
در بخش دیگری از این نشست از افخمی درباره بودجه این فیلم سوال شد. افخمی گفت: «از نظر مالی۹ سال پیش ۲۵ میلیون تومان برای ساخت فیلم هزینه کردم که اکنون میشود ۲۵۰ میلیون تومان، اگر کسی امروز بیاید و ایدهای داشته باشد و بگوید با ۲۰۰ میلیون میتواند آن را بسازد من همین الان برایش تهیه کننده میشوم، چون در هر شرایطی آن فیلم ۲۰۰ میلیون تومان را در میآورد. البته اگر قرار بود به عواملی مثل فیلمبردار و بازیگران که مجانی و رفاقتی با ما همکاری کردند، دستمزد بدهیم، هزینه فیلم ۵۰میلیون تومان میشد که ۵۰۰ میلیون امروز است».
افخمی در ادامه صحبتهایش نقبی هم به راه و رسم فیلمسازی مستقل زد:« فیلمسازان مستقل باید یاد بگیرند راه و رسم فیلمسازی مستقل چیست؟ راه و رسم مستقل بودن این است که باید با حداقل پول بتوانید فیلم را با سرعت زیاد بسازید و در شرایطی که با امکان نمایش فیلم پول خودش را دربیاورد، کسانی که جوان هستند و در سینمای امروز میخواهند فیلم بسازند فکر میکنند باید با مافیای سینما کنار بیایند،در حالی که این شرایط شکست خوردن است. راه درست این است که یک داستان خوب پیدا کنید و سعی کنید با کمترین مقدار پول آن را بسازید و کمترین مقدار پول یعنی حداکثر سرعت ممکن. البته درمورد این فیلم بسیاری بدون دستمزد کار میکردند پس مدت زمان ساخت فیلم برایمان مهم نبود».
او در ادامه عنوان کرد:«البته سال ۸۹ اوضاع اینقدر بد نبود که اکنون است، در آن سالها فیلمهای ساخت اول هم امکان اکران محدود را داشتند، شاید اصلا هنروتجربه برای همین به وجود آمد چون اوضاع برای فیلمهای اولی و مستقل بد شده بود».
افخمی در ادامه در خصوص حمایت از ساخت فیلمهای مستقل باز هم تاکید کرد:«هر کسی که بیاید و داستانی را ارائه دهد که تماشاچیان را تا آخرنگه دارد و بگوید فیلم را با دویست میلیون میسازد من کمکش میکنم چون این کار روز به روز هم مشکلتر میشود. البته در این بین پول تنها عنصر مهم نیست، کمک من این است که بگویم برای بهترشدن این داستان چه فیلمهایی را ببین و از چه جهتی شروع به گسترش داستانت کن».
او افزود:«یک زمانی فکر میکردم اینقدر ایده برای ساخت فیلم و نوشتن فیلمنامه دارم که اگر بمیرم از دست میرود، برای همین به هر کسی که فکر میکردم کمی فیلمسازی میداند، ایده و فیلمنامه میدادم اما آنقدر نتایج ساخت این فیلمنامهها و ایدهها بد بود که اکنون با خودم فکر میکنم اگر بمیرم و ایدههایم به گور برود،بهتر است».
کارگردان فیلم در مورد تجربیات خود به عنوان کار اولی و از نحوه کار با بازیگران گفت:« قبل از فیلمبرداری خیلی تمرین کردیم، و بازیگران هم در طول کار چندبار تغییر کردند تا اینکه آقای افخمی پیشنهاد کردند خودم بازی کنم. در چنین شرایطی کار سختی بود هم جلوی دوربین باشی وهم پشت دوربین.البته خوشبختانه روابط و فضای کار دوستانه بود.جان فورد میگوید وقتی فضا را باورپذیرمیکنید،پیدا کردن جای دوربین راحت ترین کار است.پس ما هم سعی کردیم بیشتر فضا را دوستانه و باورپذیر کنیم».
در پایان این نشست هم سوالی درباره اکران فیلم درهنروتجربه، مطرح شد. کارگردان فیلم در این مورد به پراکندگی سانسها اشاره داشت و در نظر گرفتن سانسهای ثابت برای فیلم را مفیدتر دانست.
بهروز افخمی تهیه کننده فیلم اما نقطه نظر خود درباره اکران آثار در گروه هنروتجربه را چنین بیان کرد:«فیلمها به همین شیوه که در هنروتجربه اکران میشود، خوب است و در این میان جای هزار کار خوب هم وجود دارد از جمله اینکه فیلم را مجانی در سینما تبلیغ کنید. درواقع از اکران هنروتجربه باید برای معرفی فیلم استفاده کرد و نه اکرانی که از آن بتوان پول درآورد. از طرف دیگر اگر بازخورد خوبی از نمایش فیلم در هنروتجربه داشته باشید، مطمئن باشید درنمایش اینترنتی و مابقی امکانات پخش و نمایش هم با واکنشهای خوبی مواجه خواهید شد. هنروتجربه در واقع یک نوع نمایش پلکانی است که برای برخی از فیلمها خوب است و در مواردی هم برای برخی فیلمسازان خوب است چون آنها را متوجه این نکته میکند که چگونه میتوانند مخاطب خود را پیدا کنند».