نشست نقد و بررسی فیلم «صدای آهسته» در پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر
فیلم«صدای آهسته» به کارگردانی افشین هاشمی در اصفهان نقد و بررسی شد.
پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر دوشنبه ۲۵ شهریور ساعت ۱۷ میزبان نمایش فیلم «صدای آهسته» بود. پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی با حضور افشین هاشمی برگزار شد.
در ابتدای این برنامه منتقد جلسه، نکاتی را در مورد فیلم«صدای آهسته» یادآور شد و در ادامه از افشین هاشمی درمورد زمان کوتاه و مناسب فیلم سوال کرد. افشینهاشمی در این مورد توضیح داد:« فیلم را با نیت فیلم بلند ساختم اما به خودم گفتم چرا باید به تایمی که دیگران برایم مقرر کرده اند، پایبند باشم آن هم در حالی که میدانم زمان این فیلم باید کوتاه تر باشد. پس در تدوین به جای ۷۵ دقیقه به زمان ۶۰ دقیقه رسیدم ؛با این کار به تماشاگر متعهد بودم اگرچه شانس فیلم برای شرکت در جشنوارههای فیلم بلند رااز دست دادم اما احترام و تعهد به تماشاگر برایم مهمتر بود. بعد از آن وقتی در جلسات اول نمایش فیلم را همراه مخاطب دیدم، احساس کردم فیلم میتواند کوتاه تر و خوش ریتم تر شود، مثلا تیتراژ فیلم را که روی کپشن سیاه میآمد روی تصاویر انداختم. کاری که سپیده عبدالوهاب از همان ابتدا به من گفته بود و گوش نداده بودم و با انجامش فیلم خوش ریتمتر شد و به این طریق پنج دقیقه دیگر از تایم فیلم کم شد و به زمانبندی مناسب رسیدم.»
این کارگردان همچنین در پاسخ به این پرسش که فیلم چرا در نیویورک ساخته شده است،عنوان کرد:«همیشه یک سری یادداشت از ایدههایم دارم. زمانی هم که نمایشنامه رضایی راد را خواندم، ایده ساخت فیلمی براساس آن در خارج از کشور به ذهنم رسید و آنرا یادداشت کردم. قصدم هم این بود که فیلم ارزانی بسازم. بنابراین از دوستی که در سفر آمریکا همراه او بودم ،خواستم امکانات ساخت فیلم را برایم مهیا کند. او هم از دانشگاهی که در آن کار میکرد، امکانات ساخت مثل دوربین و … را تهیه کرد و من با هزینه ۱۵ میلیون تومان آن موقع که ۵۰۰۰حدود دلار میشد، فیلم را ساختم. دلیل بعدیام این بود که من نیاز به نشان دادن شمایل یک زن را داشتم که خب در سینمای ایران امکانش وجود نداشت و این شد که فیلم را در نیویورک ساختم.»
در بخش دیگری از این نشست نکاتی پیرامون اقتباسهای سینمایی و رابطه ادبیات و سینما مطرح شد. افشینهاشمی با اشاره به اینکه با حذف ادبیات نمیتوان به سینما رسید، در این زمینه گفت:«فکرنمیکنم، اگر ادبیات را از سینما حذف کنیم بهتر بشود و به سینمایی بودن نزدیکتر شویم. به طوری که در سینمای امروز همچنان فیلمهایی با ادبیات شکسپیر ساخته میشود. برایم ادبیات مهم بود و سعی کردم ما به ازای تصویری ادبیات فیلم را پیدا کنم. دلم میخواست در فیلم همه با زبانهای مختلف حرف بزنند اما متاسفانه نمیشد،چنانکه در نسخه ایرانی هم برای شخصیت اصلی فیلم از زیرنویس و دوبله نریشن استفاده کردیم. من در دیالوگهای رضایی راد هم دستی نبردم، چون معتقدم نویسنده به آنها فکر کرده و برای آن وقت گذاشتهاست. همیشه برای استفاده از متن دیگران این شرط را با خودم دارم که در دیالوگها دست نمیبرم مگر با دلیل و کمک خود شخص.عادت ما به شنیدن دیالوگهای روزمره که از اقتصاد سینما، ذائقه تماشاگر و موفقیت این دست فیلمها آمده مثل فیلمهای موفق کیارستمی و فرهادی و تقلید دیگران از آنان، باعث شده به مدلهای مختلف ادبی دیالوگنویسی که قبلا هم بوده مثل مدل شعری جنوب شهری آقای کیمیایی یا ادبی علی حاتمی بی تفاوت باشیم. برای همین هم من ادبیات آقای رضایی راد برای فیلم را پسندیدم.»
در ادامه این جلسه،کارگردان فیلم«صدای آهسته» در پاسخ به نقد یکی از حضار که معتقد بود این فیلم میتوانست یک نمایشنامه رادیویی باشد، توضیح داد:«این طور نیست نه تنها نمیتوانست نمایشنامه رادیویی باشد، حتی تئاتر هم نمیتوانست باشد چرا که در نمایشنامه ما شخصیت اصلی را ازابتدا میبینیم و بقیه در آیفون تصویری هستند. اما در فیلم تا دقایق آخر ما فقط انعکاس تصویر شخصیت در صفحه کامپیوتر، در آینه و …. را میبینیم و خودش را تا لحظه ای که از خانه بیرون میآید، نمیبینیم.در واقع نحوه مواجهه تماشاگر با شمایل تازه این شخصیت واقعا مهم بود و چنین امکانی فقط مختص سینما است. تمام فضای فیلم سرد و یخ زده است اما اولین بار که زن در را باز میکند، بیرون میآید و از انزوایش خارج میشود،فضا آفتابی و گرم است که تمام اینها را فقط در سینما میشد نشان داد نه در نمایشنامه رادیویی.»
بحث دیگری که در این نشست مطرح شد به نقش و تاثیر «صدا» در فیلم اشاره داشت.افشین هاشمی در این ارتباط گفت:«در فیلم میشنویم که شخصیت اصلی میگوید میخواهم بیابم صدای نهفتهام را، یا میگوید زن فریاد کشید آخر تورا میکشم. این درگیری صدای بم و زیر که نشانه صدای مردانه و زنانه است، نشان میدهد درون این آدم یک صدای زنانهای هست و یک شمایلی دیگر. او با ادبیات شاعرانه تبدیل جنسیتی به جنسیت دیگر را نشان میدهد. دراین میان پرسش این است که خوابها و خاطرات این شخصیت چه میشود؟ وقتی تطبیق از یک جنسیت به جنسیت دیگر از لحاظ پزشکی و تصویری و فیزیکی رخ میدهد، در روح این شخص چه اتفاقی میافتد؟ مهم تغییرات فیزیکی نیستند مهم تغییر روحی است مثلا این شخص با چه جنسیتی خواب میبیند؟ فیلم به دنبال کشف معما نیست یا ایجاد همذات پنداری، در همان دقایق اول مسأله فیلم با جستوجو کردن در اینترنت مشخص میشود. پس برای تماشاگر مسأله این است الان این کدام جنسیت است؟ از طرفی برای تماشاگری هم که خودش این مشکل را دارد همذات پنداری پیش میآید. دربین تماشاگران فیلم عدهای بودند که با هم جمع شدند و آمدند فیلم را دیدند و واکنشهای مثبتی هم نشان دادند و از احساساتشان از تماشای این فیلم گفتند و درباره خوابها و ترسهایشان حرف زدند. از اینکه درکی که این فیلم نسبت به روح آنها نشان داده را تا به حال در فیلمهای دیگر ندیدهاند.»
افشینهاشمی در ادمه این نشست از پیشینه تئاتری و بهره از اندوختههای ۲۵ ساله حضورش در عرصه نمایش گفت و تاکید کرد:«مسلما همه از آنچه دارند و مانند گنجی است استفاده میکنند پس چرا من نکنم. من درکارگردانی این فیلم از فرم، قصه، میزانسن و … تئاتر وام میگیرم، مثلا مونولوگهای رو به دوربین که بدون کات خوردن میآید را از تئاتر وام گرفتم. ترسی هم از متهم شدن به تئاتری بودن ندارم. کما اینکه شاید مخاطبینی که این پیشینه را نمیدانند، فیلم را راحت میبینند و با آن ارتباط برقرار میکنند اما شاید مخاطبی که میداند، بگوید تئاتری است. در صورتی که فیلمهایی سراغ دارم که خیلی تئاتری هستند.»
در بخش دیگری از این نشست سوالی هم درباره هدف از ساخت چنین فیلمهایی مطرح شد.هاشمی توضیح داد:«در این فیلم قرار است در انتها به یک ادراک حسی برسید. این ادراک مد نظر کارگردان و تهیهکننده است. اینکه در پایان این فیلم تو بروی خانه و با خودت فکر کنی راستی چه شده ؟ آنگاه فیلم کار خودش را کرده است. اگر کسی را در اقوام ببینی که این مشکل را دارد و این بار با یک نگاه تازه و با درک درست نگاهش کنی، یعنی فیلم کار خودش را انجام داده، اثر گذاشته و آموزش دادهاست. مسلما میدانستم این فیلم فروش میلیاردی نمیکند یا برای دیدنش صف نمیکشند یا از یک شهر دیگر میآیی و میبینی سی نفر فیلمت را تماشا کردهاند. اما مسأله برایم این است که من به این سی نفر متعهدم. به تماشاگر متعهدم که چند شب بیخوابی میکشم، برای اینکه پنج دقیقه از فیلمم را کم کنم تا ریتم بهتری داشته باشد. دوست دارم مخاطب فیلم با رضایت از سالن بیرون برود و این یک انتخاب آگاهانه است برای ساخت فیلم تجربی. در اکرانهایی هم که این فیلم داشت، نوع نگاه برای مخاطبان جالب بود یا حتی بازیگرانی که بدون دستمزد به خاطر متن و نوع نگاه،در این فیلم بازی کردند. وقتی موضوع فیلم انسانی شود مرزها حذف میشوند. من به تجربه دریافتهام هرچه فیلم بومیتر باشد یعنی به حرفی که میزند اشراف داشته باشد، دیدنیتر است و موفقتر میشود. در مورد خودم باید بگویم برایم مهم این است که راجع به آنچه که میفهمم و از آن درک دارم، حرف بزنم و بعد سعی میکنم ارتباط برقرار کنم و نیازی نمیبینم آنچه را بگویم که اعتقادی به آن ندارم.»
در پایان افشینهاشمی از اکران آخرین فیلمش «خداحافظ دختر شیرازی» در پاییز خبرداد:«برای کار جدید منتظرم کسی پیدا شود و پول بگذارد تا فیلم جدید بسازم.»